تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
(زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها)
در دلم آتشی از داغِ تو بر پا شده است
بیشتر از سرِ ِ شب زخمِ سَرَت وا شده است
لخته خون بسته ببین چادرِ مادر امشب
قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است
قاتل از شیرِ تو نوشیده به من میخندد
یعنی ای کوفه نشین نوبتِ بابا شده است
باز یک گوشه حسن گرم زبان میگیرد
باز این خانه پُر از روضه یِ زهرا شده است
دیدم آن روز در آن کوچه یِ باریک چه شد
دیدم آن روز که یک مُشت مُهَیّا شده است
وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد
آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
حسن لطفی
تعداد بازديد : 285
شنبه 05 تیر 1395 ساعت: 15:39
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب