اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�

اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�

اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�

اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�

اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�
اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم بنشینم ا�

اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) – سید پوریا هاشمی

 

به سرم زده که سری به محضر ذوالفقار بیاورم

بنشینم از سر شب به مسجد و ذکر یار بیاورم

و دو دست سائل خود مقابل سفره دار بیاورم

سخن از علی اگر آمده دل بی قرار بیاورم

 

بخدا که از کرم علی کم او به ما برسد بس است

سر سوزنی ز مقام اعظم او به ما برسد بس است

 

چه کسی به غیر تو  آمده که ستون دین پیمبر است

چه کسی به غیر تو آسمان بروی زمین پیمبر است

چه کسی به غیر تو دست غیب در آستین پیمبر است

علی یا علی ز نخست نقش روی نگین پیمبر است

 

چه کسی بغبر تو آمده بزند به کعبه شکاف ها

چه کسی به جز تو زمان آمدنش شده ز مطاف ها

 

لب تو به معرکه آمده ، شکر و نبات برای چه؟

به حضور آب دهان تو،سخن دوات برای چه؟

نجف است مقصد اگر، گذر به ری و هرات برای چه؟

تو قضاوتی و سر زره نظر قضات برای چه؟

 

تو علی شدی و به پای تو قد عرش خم شده تا کمر

سخنی نگو، که برای ما رخ توست حجت معتبر

 

خبرش رسیده که در احد تو دوباره عزت ما شدی

ته دره با چه صلابتی سپر رسول خدا شدی

و به زخم های تنت به زخم تنش ز عشق دوا شدی

به زمین زدند تورا ولی تو به ذکر فاطمه پا شدی

 

جگر مرا بپذیر تا که شبی کباب غمت کنم

نفسی بده که فدای یک نفس از مسیح دمت کنم

 

سوی تو ملائکه در سجود ، دم توست بازدم وجود

به طواف آمده ام سحر،سر شب چو سرت شلوغ بود

غرض از عبادت ما تویی چه ازین قیام و چه از قعود

به نزول آمده ایم اگر همه میرویم سوی صعود

 

تو پناهگاه یتیم ها، تو امام شهر کریم ها

تو اگر که قلعه ما شدی چه مجال وحشت و بیم ها

 

همه عمر هر چه تو کرده ای به دعای فاطمه میکنی

شب قدر سجده فقط به سوی خدای فاطمه میکنی

شه مرتضی همه کار را ز رضای فاطمه میکنی

به تو هر چه هم بدهد خدا، تو فدای فاطمه میکنی

 

پسران پاک تو یک به یک به خدا نشانه و مظهرند

سر ما فدای قبیله ای که فدای مقدم حیدرند

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 285
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف