هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا

هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا

هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا

هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا

هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا
هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن چهل نفر همه را شعله ور تصور کن ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده و بعد فا

هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن
چهل نفر همه را شعله ور تصور کن

ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده
و بعد فاطمه را پشت در تصور کن

برای اینکه بفهمی چطور شد روضه
فضای حادثه را تنگ تر تصور کن

برای خاطر محسن بیا و حیدر را
برای دفعه پنجم پدر تصور کن

و بعد حادثه را تا به کربلا برسان
کنار عمه ولی همسفر تصور کن

برای این زن تنها که ام کلثوم است
به وقت جنگ عمو را پسر تصور کن

برای آنکه بفهمی کی است این خانم
فرشته را به لباس بشر تصور کن

علی و فاطمه و زینب و حسین و حسن
خلاصه کن همه را یک نفر تصور کن

کنار زینب کبری به هر فراز و فرود
از این به بعد علیِّ دگر تصور کن

از این به بعد هر آنجا که می زنند او را
کنار زینب کبری سپر تصور کن

پس از حسین بمیرم مخدراتش را
به مجلسی همه را در خطر تصور کن

مهدی رحیمی


تعداد بازديد : 200
پنجشنبه 19 فروردین 1395 ساعت: 12:42
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف