بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه

بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه

بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه

بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه

بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه
بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد درد تو، نخور غصه

بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت
مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت

به جان من بخورد درد تو، نخور غصه
غم تو لرزه به اندام مرتضی انداخت
غریبگی نکن ای آشنای مرد غریب
بگو چگونه تورا کوچه از صدا انداخت

بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟
تورا حمایتِ از من در این بلا انداخت

دو تا نشان زده با تیر خود، زمین خوردم
همان کسی که تورا بین کوچه ها انداخت

ببینمت!  چقدر بد زده تو را نامرد
که ضرب پنجه او روی گونه جا انداخت

ببین نتیجه سیلی بی هوا این است
ز هر کلام تو یک در میان هجا انداخت

نفس کشیدی و من بند آمده نفسم
لباس خونی تو از نفس مرا انداخت

ز لب گزیدن تو درد سینه ات پیداست
جدال دنده و سینه تو را ز پا انداخت

علی اکبر نازک کار


تعداد بازديد : 189
جمعه 21 اسفند 1394 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف