تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
شکستن ات کمرم را شکست فاطمه جان !
علی کنار تو از پا نشست فاطمه جان !
تمام ماحصل عمرمان در این نه سال
هر انچه بافته بودم گسست فاطمه جان !
هجوم و هیزم و بی حرمتی بعید نبود
از ان جماعت اتش پرست فاطمه جان !
رفیق راه عبورم شده است نامردی
که راه را به تو در کوچه بست فاطمه جان !
نشسته بر رخ تو جای پنج انگشتش
چه ها ندیدی از آن ضرب دست فاطمه جان !
خوشا به حال علی که محبتش به دلت
نشسته است ز روز الست فاطمه جان !
کجاست هدیه ی شام زفاف مان بانو؟
بگو به گوش علی هرچه هست فاطمه جان !
بگو چکار کنم با خودت مرا ببری ؟
مدینه بی تو عذاب اور است فاطمه جان !
علیرضا خاکساری
تعداد بازديد : 57
یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 14:04
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب