نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از

نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از

نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از

نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از

نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از
نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
نیمه جان علی جوان علی گل نیلوفر کمان علی فاطمه جان بمان به جان علی سخنی حرفی همزبان علی رو نگیر از

نیمه جان علی جوان علی

گل نیلوفر کمان علی

فاطمه جان بمان به جان علی

سخنی حرفی همزبان علی

رو نگیر از من اینقدر زهرا...

 

پشت من تکیه گاه نیست بمان

همدمی غیر چاه نیست بمان

دور حیدر سپاه نیست بمان

خانه ام روبراه نیست بمان

یا بمان یا مرا ببر زهرا

 

با من خسته خوب تا کردی

سر شب مرگ را دعا کردی

پای تابوت را که وا کردی

کفنت را چرا سوا کردی

به دلم میزنی شرر زهرا

 

صبح را تو چطور شب کردی

دخترت سوخت بسکه تب کردی

لعن حماله الحطب کردی

همسرت را که جان به لب کردی

آنقدر گفتی از سفر زهرا

 

غم گرفتی و حرف غم نزدی

تا سحر سوختی و دم نزدی

شانه بر موی دخترم نزدی

حرفی از زخم سینه هم نزدی

با تو بد کرد میخ در زهرا

 

با مدینه تو بی حساب شدی

خانه به خانه اش عذاب شدی

چقدر رو زدی جواب شدی

سر من از خجالت آب شدی

جلوی مردم گذر زهرا

 

من که یادم نرفته چین خوردی

جلوی دخترت زمین خوردی

هم کشیده از آن لعین خوردی

هم به دیوار با جبین خوردی

که علی را شوی سپر زهرا

 

با چه وضعیتی رسیدی تو

وسط کوچه می دویدی تو

شال من را که می کشیدی تو

حرفهای بدی شنیدی تو

وسط آن چهل نفر زهرا

 

بعد کوچه پرت ز کار افتاد

به روی بازویت شیار افتاد

تا ز گوش تو گوشوار افتاد

لرزه بر جان ذوالفقار افتاد

دست من باز بود اگر … زهرا...

 

کاش دست دعا بلند کنی

طلب دوری از گزند کنی

خانه را گرم و دلپسند کنی

باز با من بگو بخند کنی

با من زار خونجگر زهرا

 

تو بمان گریه حسن بامن

کفن طفل بی کفن با من

گفتی از هر دری سخن بامن

حرف تابوت را نزن بامن

طاقتم کم شده دگر زهرا

 

صحبت حنجر حسینت شد

حرف انگشتر حسینت شد

هرچه که شد سر حسینت شد

نوبت خواهر حسینت شد

تشنه میمیرد این پسر زهرا

 

محمد جواد پرچمی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 121
دوشنبه 03 اسفند 1394 ساعت: 13:28
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف