|
اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه
خریدنی نشیدم و ز قیمت افتادیم
از آن به بعد چقدر از خجالت افتادیم
پی شما که نرفتیم گم شدیم همه
در این خرابه دنیا به حیرت افتادیم
بدون وصل تو به دنبال راحتی بودیم
ولی هزار برابر به زحمت افتادیم
گناه بالاخره ضربه خودش را زد
که مدتی ز فیض عبادت افتادیم
کمی ظرفیت ما دوباره مسئله شد
و بین راه وصالت به صورت افتادیم
بیا که منتظرانت غریبه شهر اند
بیا که بی تو در این درد غربت افتادیم
گرفت دامن ما را نگفتن از غم تو
درست وقت گدایی به لکنت افتادیم
هر آنچه ایم عزا دار داغ زهراییم
شبیه تو ز غم این مصیبت افتادیم
همین که چادر خاکی مادری دیدیم
به یاد کوچه و آن هتک حرمت افتادیم
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
کانال تلگرام سایت حرم شاه :
https://telegram.me/harameshah2
تعداد بازديد : 238
دوشنبه 03 اسفند 1394 ساعت: 13:00
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)