التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�

التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�

التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�

التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�

التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�
التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
التماست می کنم چشمان خود را باز کن ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن از نـفس افتاده ام جان علی حرف�

التماست می کنم چشمان خود را باز کن

ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن

از نـفس افتاده ام جان علی حرفی بـزن

من به پایان آمدم خیـز و مرا آغـاز کن

از حسن هربار پرسیدم جوابش اشک بود

تـو بگو از کوچه و این راز را ابراز کن

می کِشد با گریه صورت بر کف پایت حسین

لااقل برخیز و این تشـنه لبت را ناز کـن

چند روزی می شود پیش تو من نامحرمم

پس بیا حالا که داری می روی رو باز کن

سینه ات مجروح مسمار و پَـرِ تو سوخته

با چنین بال و پـری آرامـتر پـرواز کن

نوید طاهری

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 83
شنبه 01 اسفند 1394 ساعت: 14:49
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف