هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�
هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هر گدایی بر عطای تو توکل می کند هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا ط�

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند
هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند

من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا
طبع هرشاعر که می آید حرم گل می کند

 

چادر شب تا می افتد از سر گنبد طلا
بی تعارف زانوی خورشید را شُـل می کند

هر کسی از روزگارش خسته شد مانند من
بیشتر با این حرم حسِّ تعامل می کند

پنجره فولاد، سقاخانه و گنبد طلا
این مثلث عقل را غرق تأمل می کند

درگه سلطانی تو آنقدر باهیبت است
جبرییل از در که می آید کمی هول می کند

دستها خالیست اما چشم زائر اشک را
دانه دانه با کبوترها تبادل می کند

یک گره، یک پنجره فولاد، یک دارالشفا
لال مادر زاد را یکدفعه بلبل می کند

محمدبنواری(مهاجر)

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 67
دوشنبه 23 آذر 1394 ساعت: 10:40
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف