![]()
|
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع)
باز در شهر پیمبر چه قدر غوغا شد
باز هم چشم حرم پای غمی دریا شد
قسمت این است ز یثرب برود جانب طوس
روضهی غربت آقا همه جا بر پا شد
خواهران گریهکن هجر برادر شدهاند
باز هم دور کسی همهمهی زنها شد
باز هم کودکی از دیدن بابا جا ماند
باز هم دیدن او آرزوی بابا شد
امر فرمود که پشت سر من گریه کنید
امر آقا به چه سوز جگری اجرا شد
هر کجا حرف وداع است گریزش یکجاست
به همان جا که «حسین بن علی» تنها شد
رفت در خیمهی زنها و نیامد بیرون
آنقدر زخم زبان خورد که قدّش تا شد
زد به میدان و پس از مدتی افتاد زمین
همه دیدند که بالای سرش بلوا شد
همگی در پی ایناند که سودی ببرند
سر دزدیدن پیراهن او دعوا شد
مادری دست به پهلو شد و دیگر غش کرد
قاتلی خندهکنان از روی سینه پا شد
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
کانال تلگرام سایت حرم شاه :
https://telegram.me/harameshah2
تعداد بازديد : 45
شنبه 21 آذر 1394 ساعت: 12:59
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)