|
یا امام حسن مجتبی علیه السلام
گفتم حسن و کوچه ی بی فاطمه دیدم
گفتم حسن و غربت بی خاتمه دیدم
گفتم حسن و درد دلم سهم خدا شد
گفتم حسن و سمت بقیع عشق صدا شد
گفتم حسن و زهر جفا یاد من افتاد
گفتم حسن و گریه میان سخن افتاد
گفتم حسن و شیعه کمی یاد غمش کرد
گفتم حسن و زهر چه با روح و تنش کرد
گفتم حسن و شعر به آغاز در آمد
گفتم حسن و روح به پرواز درآمد
گفتم حسن و اشک خدا ریخت با نامش
گفتم حسن و خضرنبی کرد سلامش
گفتم حسن و اشک و خدا ، پس قلم افتاد
گفتم حسن و جود و سخا بر دلم افتاد
گفتم حسن و گریه و یک دشت غریبی
گفتم حسن و جعده و چه صبر عجیبی
گفتم حسن و چاه علی ناله ی غم داد
گفتم حسن و شیعه به او یاری کم داد
گفتم حسن و فاطمه صد یا ولدی گفت
گفتم حسن و سوره ی حمد صمدی گفت
گفتم حسن و شاه خراسان به ندا گفت
گفتم حسن و پاسخ من شمس رضا گفت
گفتم حسن و نام حسن بانی من شد
گفتم حسن و ذکر حسن وادی من شد
گفتم حسن و سبزترین صوت صدا کرد
گفتم حسن و شور به کرب و بلا کرد
گفتم حسن و نامه ی اعمال گشودم
گفتم حسن و مرثیه ی عشق سرودم
تعداد بازديد : 225
پنجشنبه 19 آذر 1394 ساعت: 13:25
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
این نظر توسط مجید آقاجانی در تاریخ 1394/09/20 و 11:36 دقیقه ارسال شده است | |||
رفتی و بی تو راحتی از ما گریخته / شادی ز قلب فاطمه بابا گریخته ----* امت دگر ز خانه ی ما پا کشیده اند / چندان که خنده از لب زهرا گریخته ----* وضع مدینه هم ز خیانت عوض شده / آن عطر مهر و عاطفه زین جا گریخته ----* زخم زبان زدند به ما جای تسلیت / از این گروه روح تسلا گریخته ----* همسایگان زگریه مرا سرزنش کنند / شادی زما و رحم ازاینها گریخته ----* حتی بلال هم به علی سر نمیزند / اوهم ز سوء واقعه گویا گریخته شهادت پیامبر اکرم ص مجید آقاجانی (گدای ارباب) **الهم عجل لولیک الفرج** |