تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
غزل عاشقانه تقدیم به امام حسن ع
بسان آن کبوتر که به فکر دانه می افتد
به افت و خیز موهایت دلم چون شانه می افتد
می ازمیخانه مستوراست وساغر بی موالات است
دلم منطق نما می آید و دیوانه می افتد
اگر زلفی رها سازی و در تجمیع ما باشی
میان طره مویت موی ما بیگانه می افتد
کنار پلک خیزانت دل افتان جبرائیل
عجب رندانه می میرد عجب رندانه می افتد
به تیغ و تیر مژگانت قسم در نزد چشمانت
حدیث رستم و سهراب از افسانه می افتد
از آن غلطیدن کعبه کنار پات فهمیدم
مکعب پیش پای تو ، چو استوانه می افتد
ز خالق خواستم سنگم کند زیرا که دانستم
گذار پای ابراهیم در بتخانه می افتد
جعفر ابوالفتحی
منبع:
Neyjaf.ir
کانال تلگرام :
https://telegram.me/neyjaf
تعداد بازديد : 187
سه شنبه 17 آذر 1394 ساعت: 10:15
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب