مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه

مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه

مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه

مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه

مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه
مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مجتبی گل پسر فاطمه بود همه جا دور و بر فاطمه بود پارهای جگر فاطمه بود شاهد چشم تر فاطمه بود بین کوچه

مجتبی گل پسر فاطمه بود
همه جا دور و بر فاطمه بود
پارهای جگر فاطمه بود
شاهد چشم تر فاطمه بود

بین کوچه سپر فاطمه بود

مادرش را همه با هم زده اند
چه لگدها که دمادم زده اند
سیلی بر روش چه محکم زده اند
بر دل اهل ولا غم زده اند

جای پا در کمر فاطمه بود

چقدر غصه و غم خورد حسن
با چه وضعی مادرش برد حسن
تا که او خورد زمین مُرد حسن
شد همه بال و پرش خرد حسن

چونکه او بال و پر فاطمه بود

شب به شب کار اَبش گریه شده
روزگار زینبش گریه شده
همه ی تاب و تبش گریه شده
مجتبایی که شبش گریه شده

اشک چشمان تر فاطمه بود

بعد آن واقعه بیمار شده
خیره بر آن در و دیوار شده
سینه اش مخزن اسرار شده
همه ی عمر عزادار شده

سبط اکبر قمر فاطمه بود

ابراهیم لآلی


تعداد بازديد : 57
جمعه 29 آبان 1394 ساعت: 11:04
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف