دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه

دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه

دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه

دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه

دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه
دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم سال ها فریاد عجل نور غائب میزنیم با ظهور حضرت مهدی، عزیز فاطمه مکه

دست حاجت بر در ام المصائب میزنیم
سال ها فریاد عجّل نور غائب میزنیم

با ظهور حضرت مهدی (عج)، عزیز فاطمه(س)
مکه تا شهر مدینه، چند موکب میزنیم

پوریا باقری

 

<p style="text-align: center;" center;\"="">  


تعداد بازديد : 87
یکشنبه 24 آبان 1394 ساعت: 20:14
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط بلتنم در تاریخ 1394/08/25 و 8:57 دقیقه ارسال شده است

بلتنم

بر خاک راه خود نظر کردی طلا شد
در یک بیابان پا نهادی کربلا شد
من یک دقیقه از غم تو گریه کردم
ای شکر حق آن یک دقیقه ، \"سالها\" شد
بی بال و پر آمد ، ولی بالا نشین رفت
فطرس شد آنکه با غم تو آشنا شد
اکثیر نام تو عجب خاصیتی داشت
\"غرق فنا\" با نام تو \"خضر بقا\" شد
خاک ره آنم که او خاک ره توست
تربت کنار پای تربت ها گدا شد
من \"آب رو\" دادم که \"آبرو\" بگیرم
هر شوره زاری تا که تر شد پر بها شد
حاتم که آمد نزد تو مه روترین بود
من تازه فهمیدم چرا مثل حنا شد
هر دفعه که صحبت ز خاک نینوا شد
الماس، نسبت به خودش بی اعتنا شد
در کربلا قانون سنخیت به هم خورد
جوون سیه چرده چو یار مه لقا شد
مقتل نوشته که سر پاک تو آقا
در پیش چشم خواهرت از تن جدا شد
جسم شریفت شد لگدمال سم اسب
و دست آخر جمع در یک بوریا شد

جعفر ابوالفتحی

جدیدترین سروده


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف