همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �

همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �

همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �

همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �

همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �
همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد مُردّدم کجا و کِـی ، شوم �

همین که نار عشق ، از دلم شراره می کشد
به سمت نور، عشق تو ، مرا دوباره می کشد

مُردّدم کجا و کِـی ، شوم فدایی غمت ؟
ببخش اگر که کار من ، به استخاره می کشد


بگــو که رو کند پیــاده از نجف به کــربلا
کسی که انتظار ، بهرِ راهِ چاره می کشد

در آسمان پیـــکرت ، ستاره های زینت اند
اگر خدا تو را به زخمِ بی شماره می کشد

فقط پس از خسوفِ ماه کامل جمال تو
خدا بروی نیزه ، هیجده ستاره می کشد

پس از نشستن سر مؤذّنت به عرشِ نِــی
چه آه ها که از درون، دلِ مناره می کشد

خودت گلوی خویش را شفا بده که خواهرت
هرآنچه می کشد از این گلوی پاره می کشد

خودش که رو نمی کند ، ز گوش دخترت بپرس
هنوز درد ، در فراقِ گوشواره می کشد ؟

چه قدر تیر و نیزه از تن تو در می آورد ؟
زنی که تیر از گلوی شیرخواره می کشد

مسیرِ روضه های ماست گرچه دست خواهرت
رباب روضه را به سمت گاهواره می کشد

برای اینکه حرمله ، دوباره زجرشان دهد
کمان خویش را به حالت اشاره می کشد

شاعر:محمّد قاسمی


تعداد بازديد : 57
دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت: 15:53
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف