امام عسگری ع

امام عسگری ع

امام عسگری ع

امام عسگری ع

امام عسگری ع
امام عسگری ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام عسگری ع

 

در نگاهت غروب دلتنگي

آسماني پر از شفق داري

گرد پيري نشسته بر رويت

اي جوان غريب حق داري

**

همدم لحظه هاي تنهائيت

مي شود اشكهاي پنهاني

تب محراب و بغض سجاده

تا سحر سجده هاي باراني

**

خاطري خسته و پريشان از

شهر دلگير سايه ها داري

ماه غربت نشين سامرّا

در دل خود گلايه ها داري

**

هر دوشنبه غبار دلتنگي

كوچه كوچه ديار دلتنگي

قاصدكها خبر مي آوردند

از تو و روزگار دلتنگي

**

ابرها را به گريه مي آورد

ندبه هايي كه در قنوتت بود

بگو آقا بگو كدام اندوه

راز تنهايي و سكوتت بود

**

روز جمعه به وقت دلتنگي

مي روي از ديار غم اما

صبح يك جمعه مي رسد از راه

وارث سرخي شقايقها

**

ابتدا قبر مادر باران

كه در آفاق اشك پنهان شد

بعد ترميم مرقد خاكيت

گنبدي كه گلوله باران شد

**

نقشه‌ي شوم قتل آئينه

بركات جديد اين شهر است

زخمهايي كه بر جگر داري

از كرامات تازه‌ي زهر است

**

تشنگي، تشنه‌ي لبانت بود

سرخ آمد ترك ترك گل كرد

داغ قلب پر از شراره‌ي تو

راز يک زخم مشترک گل کرد

**

خوب شد قدري آب آوردند

تشنه لب جان ندادي آقا جان

بوي كرب و بلاست مي آيد

السلام عليك يا عطشان

**

روي تل داشت آسمان مي ديد

در هجوم سپاه سر نيزه

پيكر ماه ارباً اربا شد

سر خورشيد رفت بر نيزه

 

یوسف رحیمی
تعداد بازديد : 129
دوشنبه 10 بهمن 1390 ساعت: 21:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف