تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
شکر خدا زره زتنت در نیامده با چنگ گرگ پیرهنت درنیامده میخواستم که باز ببوسم لبت ولی دیدم که تیراز د�
شکر خدا زره زتنت در نیامده
با چنگ گرگ پیرهنت درنیامده
میخواستم که باز ببوسم لبت ولی
دیدم که تیراز دهنت در نیامده
یک دشت اکبروپدری پیرو -یک عبا
حتی زعهده کفنت در نیامده
دارم زروی خاک جگرجمع میکنم
این چند نیزه از بدنت در نیامده
با یک فزع محاسن بابا خضاب شد
حرفی زدست و پا زدنت در نیامده
برخیز جانم امده از گریه برلبم
مدیون گیسوی پریشان زینبم
قاسم نعمتی
تعداد بازديد : 273
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 16:21
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب