حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد کودک ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

 

این باده بی شک سوی ساغر بر نمی گردد

زینب به لیلا گفت : دیگر بر نمی گردد

کودک نگاهش را به بابا دوخت با حسرت

پرسید : یا مولا ، برادر بر نمی گردد  ؟

با چشم های خسته اش بابا به کودک گفت :

اصغر ، بزرگی کن که اکبر بر نمی گردد

با طعنه اهل کوفه می گفتند : بی تردید

سالم از این میدان پیمبر بر نمی گردد  !

این رسم مردان خداوند است در میدان

برگشت اگر تن ، بی گمان سر بر نمی گردد

پیداست اسماعیل ِ  این میدان زمینی نیست

قربانی است و سوی هاجر بر نمی گردد

وقتی پسر پهلو شکسته مانده در میدان

یعنی پسر پهلوی مادر بر نمی گردد

آری جوان اهل رجز خوانی ست ، بی باک است

آری جوان از ترس خنجر بر نمی گردد

از لحن تکبیرش مشخص می شود این شیر

از گفتن الله ُ اکبر بر نمی گردد

لیلا ! علی تا روز آخر در رکابت بود

لیلا ! جوانت روز آخر بر نمی گردد

 

علی سلیمانی


تعداد بازديد : 67
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف