هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر

هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر

هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر

هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر

هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر
هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند این سوز بی زوالِ مرا درک می کند کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست ر

هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند
این سوز بی زوالِ مرا درک می کند

کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست
رنگ سیاه شالِ مرا درک می کند

 

ای یار سینه سوخته ی روضه ی عطش
اندوه تو ، ملالِ مرا درک می کند

هر لب که مانده است در آغاز وصف او
وضع زبان لالِ مرا درک می کند

تنها کبوتری که سر بام او نشست
پروازِ من ، خیالِ مرا درک می کند

هرکس چو من به نقص خودش اعتراف کرد
یک روز هم کمالِ مرا درک می کند

یک بار بی جواب مرا رد نکرده است
او نیّت سؤالِ مرا درک می کند

تحویل می شود به عزای حسین، اگر
-نوروز ، ماه و سالِ مرا درک می کند

می گفت آسمان به زمین،زینب است و بس
آن که قَـدِ هلالِ مرا درک می کند

محمّدقاسمی


تعداد بازديد : 77
جمعه 27 شهریور 1394 ساعت: 13:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف