افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب

افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب

افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب

افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب

افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب
افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
افتاده بين حجره و آبش نمي دهند ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند اين قوم جاهلي که به دست امام خويش آب از ب

یا امام جواد (ع)

 

افتاده بين حجره و آبش نمي دهند
ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند


اين قوم جاهلي که به دست امام خويش
آب از براي کسب ثوابش نمي دهند


حاجت به آبِ روي زمين ريختن نبود
يک رو به قبله را که عذابش نمي دهند


از بسکه کف زدند و شده هلهله به پا
ماندم درون خانه عروسي است يا عزا


در کودکي اي آنکه زدي مشت بر زمين
حالا به جاش آمده زهرا بيا ببين


تو از شنيده هاي غمش قد خميده اي
اکنون ببين هرآنچه که قبلا شنيده اي


در پشت درب بسته ي حجره نشسته است
يك مادري كه خسته و پهلو شكسته است


مادر تلاش كرد ولي درب بسته را
دست شكسته اش نتوانست وا كند


اين پشت در نشسته يا افتاده از نفس
دستش بلند شد پسرش را دعا كند


ميگفت اي خدا نكند مثل كربلا
اين بار هم كسي سري از تن جدا كند


آمين فوج فوج كبوتر بلند شد
تا سايه اي براي تنت دست و پا كند


لب تشنه ، دست وپا زده است مانده بي پناه
اين حجره جلوه ايست ز گودال قتلگاه

 

حمید کریمی


تعداد بازديد : 203
جمعه 20 شهریور 1394 ساعت: 12:41
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط مجید آقاجانی در تاریخ 1394/06/20 و 14:39 دقیقه ارسال شده است

مجید آقاجانی

خاک بر معجر بانوی حرم می ریزی/بردلم بر جگرم آتش غم می ریزی...خانه ویران شده ام خانه ات آباد ببین/بر سر اهل زمین خاک عدم می ریزی...بال و پرهای تورا جمع نمودم اما/حتم دارم که به یک آه به هم می ریزی... می کشم در بغل خود بدنت را ببرم/صبر کن تا در خیمه پسرم می ریزی...هر کجا می نگرم رد تو باقی است هنوز/بس که از نیزه و شمشیر و سنان می ریزی...عمه ات آمده و گریه کنان می گوید/چه سرت آمده هر نیم قدم می ریزی شعر_ شهادت حضرت علی اکبر ع شاعر:مجید آقاجانی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف