هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد

هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد

هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد

هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد

هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد
هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هوای دلم رو گرفته غبار رسیده به لب جون تب دار من نمک ریخته روی زخم من و شده لقمه ی وقت افطار من ** شد

هوای دلم رو گرفته غبار

رسیده به لب جون تب دار من

نمک ریخته روی زخم من و

شده لقمه ی وقت افطار من

**

شدم عازم مسجد کوفه و

درِ خونه افتاد به پای منو

دلم تا مدینه یهو پر کشید

گرفت خون جلوی چشای منو

**

همش دردمو تو خودم میخورم

که چاهم نمیفهمه این ناله رو

هنوز گریه هام نذر داغ توئه

چیکارش کنم زخم سی ساله رو

**

اگرچه گذشته ولی بد گذشت

که حالا هنوز از تو شرمندمو

از اون وقت سی ساله که میگذره

ندیده کسی دیگه لبخندمو

**

...تو رو میگرفتی ازم فاطمه

من از روی نیلی خبر داشتم

شبا توی تنهایی و غربتم

چقدر حرف با میخ در داشتم


تعداد بازديد : 101
دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت: 10:20
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط مجید آقاجانی در تاریخ 1394/05/06 و 21:55 دقیقه ارسال شده است

مجید آقاجانی

شعر اثر اینجانب میباشد شاعر مجید آقاجانی را ثبت نمایید


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف