بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن

بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن

بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن

بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن

بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن
بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بوم سرنوشت چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا ن

يا خديجه (س)


چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید
تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید


روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا
نقشی از یک لاله ی پرپر کشید


بارِ سنگینِ یتیمی را به دوش
در سنیــنِ کودکی دختر کشید

در عزا و ماتمِ بی مادری
ناله ای از قلبِ پُر آذر کشید

بی کفن بود و عبایش را نبی
روی او با دیدگانِ تر کشید


کربلا که نه عبا بود و کفن
پنجه ی غم بر رخش مادر کشید


لشگری بر روی جسمِ بـی سری
پیرهنی از نیزه و خنجر کشید


پیکری عریان و بی غسل و کفن
خواهری آه از دلِ مُضطر کشید


دختری گریه کنان می گفت اَبَه
کافری از روی او معجر کشید

 

حميد رضا گلرخي


تعداد بازديد : 249
شنبه 06 تیر 1394 ساعت: 11:04
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف