کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�

کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�

کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�

کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�

کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�
کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم فکری به حال بغض میان گلو کنم پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم سوزی ده�
کارم شدست اینکه فقط جست و جو کنم
فکری به حال بغض میان گلو کنم
 
پلکم اگر که تر نشود غصه میخورم
سوزی دهید بر جگرم آب رو کنم
 
یک گوشه چشم هم به من دل شکسته کن
میخواهم از فرات نگاهت وضو کنم
 
گویی در دهان مرا گل گرفته اند!
دستی بکش به روی دلم، گفت و گو کنم
 
مهلت اگر دهی تو به من، قول میدهم
فکری به حال این دل بی آبرو کنم
 
گم کرده ام مسیر شما را بگو کجا...
پوزه به خاک مالم و بر قبله رو کنم؟
 
پیش همه ز خوبیتان حرف میزنم
باور نمیکنید اگر.. رو برو کنم
 
باشد محل نده به من پست میروم...
من نزد مادرت، گله ات را به او کنم
 
با این دلی که پر شده از مهر غیر تو...
رویم نمیشود که حرم آرزو کنم
 
نور دو چشم های ترم را حرم ببر...
آقا به جای من، پدرم را حرم ببر
 
شاعر : امیر علوی

 


تعداد بازديد : 47
شنبه 05 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:44
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف