علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �

علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �

علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �

علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �

علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �
علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
علی جان... پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد شير خدا روانه براي شكار شد تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد �

علی جان...

پا در ركاب كرد و به مركب سوار شد

شير خدا روانه براي شكار شد

تكبير او بلند شدو پهنه ي نبرد

تازه شبيه صحنه ي يك كارزار شد

خورشيد چادري به سر از ترس او كشيد

وقتي كه برق تيغ علي آشكار شد

شمشير را به رقص در آورد دست او

حيدر رسيد و كار به كفّار زار شد

انداختند عده اي از ترسشان سپر

فرياد عده ي دگري الفرار شد

او يك تنه به لشگر كفار حمله كرد

دشمن به خشم شير غضنفر دچار شد

گويا رسيده بود كه گندم درو كند

يك لشگري نفر به نفر تار و مار شد

از شور ذوالفقار فضا را شرر گرفت

انگار در ميانه ي دشت انفجار شد

هر كس كه داشت شهرت جنگاوري و رزم

نصف از وسط به ضربه ي او چون خيار شد

ديديم هر كه در بر او كرد قَدْ عَلَم

در گِردباد حمله ي حيدر غبار شد

تأخير قبض روح دليلش مُشخّص است

تعداد كشته هاي علي بي شمار شد

تا هفت نسل بعد خودش مؤمني نداشت

هر كس كه طعمه ي دو لب ذوالفقار شد

 

محمد قاسمی


تعداد بازديد : 85
شنبه 29 فروردین 1394 ساعت: 11:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف