بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ

بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ

بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ

بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ

بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ
بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن یکبار دگر لطف نما و خجلم کن مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم با نیمه نگ

بیچاره ام ای دوست نگاهی به دلم کن
یکبار دگر لطف نما و خجلم کن
مگذار که در حسرت غیر تو بسوزم
با نیمه نگاهی زغمت منفعلم کن
هر چند که انسم به تو چون اهل سحر نیست
بر میکده ی خویش بیا متصلم کن
شرمنده ام از حاصل عمرم که تباهی است
با ناله ی وقت سحرم زنده دلم کن
این بنده ی درگیر به افراط و به تفریط
خواهش ز تو دارد که بیا معتدلم کن
گر با گنهم باعث ازار تو هستم
با امدن پیک اجل زیر گلم کن
اشکی بفشان تا که بشویند تنم را
رحمی به من خسته تو در مغتسلم کن

 

برگرفته از کتاب شده صبح جمعه من و تو اثر جواد حیدری


تعداد بازديد : 489
چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:53
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط سید محمد جوادی در تاریخ 1393/12/20 و 9:57 دقیقه ارسال شده است

سید محمد جوادی

هر چند این روزها نیرو ندارم
پیش حسینت دست بر زانو ندارم
من یاس این گل خانه بودم حیف حالا
نیلوفری هستم که رنگ و بو ندارم
سیلی چنان نور نگاهم را گرفته
انقدر که در چشم هایم سو ندارم
گفتم که اشک از چشم های تو بگیرم
افتاد دستم دست حق بازو ندارم
گفتم که برخیزم به پای غصه هایت
شرمنده ام ای پهلوان پهلو ندارم


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف