تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
داغش به دل خون فرات است هنوز
خشکی لبش اب حیات است هنوز
امروز جهان به عشق او پا بر جاست
آن عشق که کشتی نجات است هنوز
.............
زخمی که به بازوی تو زد کاری بود
پرواز تو سرمایه ی بیداری بود
ان لحظه که مشکت به زمین می افتاد
از هرطرفش اشک علی جاری بود
...........................
چه غارت می کند این لشکر از تو
که هم انگشت و هم انگشتر از تو
شهادت می دهم بر روی نیزه
تو از پیغمبری پیغمبر از تو
......................................
اسقندیل مذی زرجبستان
تعداد بازديد : 97
شنبه 13 دی 1393 ساعت: 10:16
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب