|
از دهِ آباد ما ویرانه میماند به جا
آخرش از نام ما افسانه میماند به جا
هرکسی فانی نشد در عشق باقی هم نشد
در میان سوختن پروانه میماند به جا
فیض ما از روضه ات از روضه خانه کمتر است
ما نمی مانیم اما خانه میماند به جا
آنقدرها آمدند و آنقدرها میروند
سالهای سال این میخانه میماند به جا
خانه ی قبر من ، این ویرانه را آباد کن
ورنه از این خانه ها ویرانه میماند به جا
بعد مردن خاک ما را وقف این میخانه کن
لااقل از خاک ما پیمانه میماند به جا
نام نه تصویر نه هرآنچه که داریم نه
از من و تو ناله ی مستانه میماند به جا
هرکجا رفتیم صحبت از رسول ترک شد
بیشتر از عاقلان دیوانه میماند به جا
نیستم سرگرم سجاده ، خودم فهمیده ام
آخرش خدمت درِ این خانه میماند به جا
آنکه میماند در این خانه در آخر فاطمه ست
میرود مهمان و صاحبخانه میماند به جا
علی اکبر لطیفیان
تعداد بازديد : 563
پنجشنبه 06 آذر 1393 ساعت: 13:08
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)