مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا

مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا

مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا

مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا

مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا
مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مرحوم عباس شب خیز امام حسین(ع)-مدح و مناجات مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج گلگون شده زان بادهٔ نا

امام حسین(ع)-مدح و مناجات

مدهوشم و سرمست ز مینای غم و رنج
گلگون شده زان بادهٔ نابم رخ  نارنج
افتاده­ام از اسب در این عرصهٔ شطرنج
بنگر كه: سر و كتف و دل و ساعد و آرنج
رفت از نظرم در هوس روی تو هر پنج
ای شاه مرا كرده غلام تو خداوند
گر سر برود نگسلم از بندگیت بند
هرگز نروم از سر پیمان به تو سوگند
گو: مكنت و ملك و حرم و خانه و فرزند
گردند فدای سر گیسوی تو هر پنج
  ای پایۀ ­عرش از نفس گرم تو  قائم
سر در خط فرمان تو ذرات عوالم
مخدوم توئی در دو  جهان ما همه خادم
  مفتی و فقیه و  ثقه و عارف و عالم
جاروب كش مسند سكوی تو  هر پنج
در مكتب تعلیم طریقت تویی استاد
از فیض تو یابند خلایق همه ارشاد
هرگز چو تو فرزانه ندارد دو جهان یاد
روح و ملك و آدمی و جن و پریزاد
شاگرد  دبستان سر كوی تو هر  پنج
 تا سر زند از خا ك سیه لاله و سنبل
بر دامن لطف تو زند چنگ توسل
بی­اذن تو قمری نكند شوق تغزل
آئینه و شمع  و گل و پروانه و بلبل
ساغركش میخانۀ­ یا هوی تو هر پنج

ای مایهٔ مجد و شرف دودهٔ آدم
از تست جلال و حشم آدم  و عالم
نبود دو جهان قیمت یك موت مسلّم
جنات و قصور و غرف و كوثر و زمزم
 بوسند درِ دولت مینوی تو هر پنج
ای كعبهٔ جان قبلهٔ دل مهبط ارشاد
معمورهٔ اسلام ز ایثار تو آباد
متروك و خراب از كرمت خانهٔ بیداد
سلطان و غلام و خدم و بنده و آزاد
در سجده به پیش خم ابروی تو هر پنج
عرش ملكوت است تو را  مسند  اجلاس
دارند ملا ئك در درگاه تو را پاس
تنها نه جبین ساست بدرگاه تو عباس
عیسی و كلیم و خضر و یونس و الیاس
سایند جبین بر در مشكوی تو هر پنج
ای خاك درت سرمهٔ چشم مه و خورشید
تنها نه منم در طلب دولت جاوید
ذرات جهانند در این خواهش و امید
شمس و قمر و مشتری و زهره و ناهید
هستند چو  بنده به تكاپوی تو هر پنج
جان بر كفم از عشق تو ای مظهر لولاك
وی فیض وجودت سبب خلقت افلاك
عباس كجا، كی كند از كشته شدن باك
این دست و سر و سینه و چشم و تن صد چاك
بالله كه نیرزند به یك موی تو هر پنج
ای رشک همه هستی عالم به كمالات
آدم، به ملك از  تو كند فخر و مباهات
جاوید ز جانبازی تو جملهٔ آیات
انجیل و زبور و صحف و مصحف و تورات
هستند به تلویح ثناگوی تو هر پنج
هر چند زده آه درون خیمه به گردون
وز سوز عطش جام دلت گشته پر از خون
لیك آب همه عالم امكان به تو مرهون
جیحون و  فرات و ارس و دجله و كارون
مخمور عطشناك لب جوی تو هر پنج
ای كون و مكان  بر كرم و لطف تو محتاج
آن را كه نهادی به سر از مكرمتت تاج
از جور عدو گشت به تیر ستم آماج
مشک و علم و جان و دل و دیده به تاراج
رفت از سر شوق رخ نیكوی تو هر پنج
 ای مرغ ملك بال در این دشت بلا خیز
افتاده­ام از  جور سپاه شرر انگیز
آماده و در دست همه حربهٔ خون ریز
تیغ و سپر و نیزه  و گرز و تبر تیز
اندر صدد صید پرستوی تو هر پنج
 كی می­سزد  از  هم چو  منی وصف تو  مولا
فیضی برد از مهر فلك شب­پره، حاشا
وامانده در این مرحله «شب­خیز» نه تنها
  حَسّان و جَریر، اَصمَعی و اَخطَل و اَعشا
قاصر ز مدیح صفت و خوی تو هر پنج

تعداد بازديد : 298
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 17:53
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف