|
شعر قتلگاه - خدا رحم كند
كربلا بحر بلا شد خدا رحم كند
نينـوا غرق نوا شد خدا رحم كند
بارشِ غم از دل ابر عزا مي بارد
سينه ها ماتمسرا شد خدا رحم كند
بر روي آل علی آب فرات را بستند
ناله ها واعطشا شد خدا رحم كند
دستي كه روي سر خيمه ي ثارالله بود
علقمه از تن جدا شد خدا رحم كند
سوي حنجرِ لطيف تر از گـلِ كبوتـري
تيري از چلّه رها شد خدا رحم كند
سمت ميدان بلا سردار بـي لشگر رفت
سهم هـر خيمه عزا شد خدا رحم كند
تير و شمشير و سنان و سنگ و چوب وغيره
چه قيامتي به پا شد خدا رحم كند
شمرِ بي شرم و حيا به سوي گودال آمد
خواهري دست به دعا شد خدا رحم كند
سر باغبان به دست لاله چينان افتاد
نـوبت آلاله ها شد خدا رحم كند
حمیدرضاگلرخی
تعداد بازديد : 233
دوشنبه 12 آبان 1393 ساعت: 12:30
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)