به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �

به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �

به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �

به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �

به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �
به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست خیال روی تو در وهم هم نمی آید به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست �

به زخم های تنت بسکه جای پا پیداست

به پیش دیده ای و پیکر تو ناپیداست

 

خیال روی تو در وهم هم نمی آید 

به روی جسم تو تیغ است و نیزه، تا پیداست 

 

از این سه شعبه که از کتف سر در آورده 

ورود تیر به قلب تو  بی هوا ، پیداست

 

تمام کرب و بلا  رد خون تو باقیست 

نشان خون تو ،همشکل نعل ها پیداست 

 

کسی نگفت که انگشترت چه شد ، اما 

ز جای خالی انگشت ، ماجرا پیداست 

 

ز وضع حنجر و گیسوی مانده در گودال 

بریدن سرت ای کشته ، از قفا پیداست 

 

لباس کهنه به زیر زره که پوشیدی‎!‎ 

به روی خاک ، برهنه تنت چرا پیداست؟ 

 

به نی جمال تو اما ، چه جلوه ای دارد

شعاع نور تو از نیزه تا خدا ، پیداست 

 

حضور ناله ی مادر کنار غربت تو 

ز عطر یاس پراکنده در فضا پیداست 

شاعر رضا فراهانی


تعداد بازديد : 69
پنجشنبه 01 آبان 1393 ساعت: 12:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف