ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�

ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�

ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�

ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�

ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�
ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ولدی علی... درنگاه نافذت دریا مجسم میشود بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود.. پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است چون که بر سی مینهی مولا مجسم میش�

ولدی علی...

درنگاه نافذت دریا مجسم میشود

بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود..

پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است

چون که بر سی مینهی مولا مجسم میشود

جای مهرت فاطمه طرز نگاهت فاطمه

لحظه ی خندیدنت زهرا مجسم میشود..

جبرئیل از عرش می آید پی انزال وحی

در تو انوار محمد تا مجسم میشود..

یک نخ از پیراهنت وقتی که تا کنعان رسید

بی گمان یعقوب هم بینا مجسم میشود

آیه ی تطهیر را بر هرکه خواند آقای ما

عصمتش چون عصمت آقا مجسم میشود

آلت قتاله خوبیست ابروی کجت

سرسپردن لذتش اینجا مجسم میشود

از اذان ظهرتو صد مرده احیا گشت پس

برفراز مادنه عیسی مجسم میشود

صحبت آمد از اذان و گریه ام بالا گرفت

در دل آشفته ام  غمها مجسم میشود

لحظه ی افتادن فرزند ارشد روی خاک

زنده زنده مردن بابا مجسم میشود

مرکبی از دور می آید بسوی پیکرت

پیرمردی گرم واویلا مجسم میشود

نه بروی اسب نه!انگار افتاده زمین

روی زانو بی رمق تنها مجسم میشود

چیزهایی از تنت ماندست آن هم جمع نه!

چندتایی پخش در صحرا مجسم میشود

عمه ات پنجاه سال از چشم مردم دور بود

حال دارد عمه در مرئی مجسم میشود

گرچه راوی بر تن تو اربا اربا را نوشت

لیک بر جسمت هزار اربا مجسم میشود

روی زخم ابرویت بابا سر خود را گذاشت

التماسش بین این اعدا مجسم میشود

"خیز ازجا آبرویم را بخر بابا علی

عمه را از بین نامحرم ببر بابا علی"

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 205
سه شنبه 29 مهر 1393 ساعت: 12:48
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط لببل در تاریخ 1393/08/10 و 18:02 دقیقه ارسال شده است

لببل

بسم الله الرحمن الرحيم

غزلی بسيار زيبا از شاعر گرانقدر اهل بيت عليهم السلام آقای مصطفی متولی از کتاب
((نعت نی)):


همتای علی اکبر(عليه السلام)؛

شرافت مات تشريفات والای علی اکبر (عليه السلام)
تعالی شمّه ای از شأن اعلای علی اکبر (عليه السلام)

معاد پيچش زلفش نماد محشر کبری
قيامت جلوه ای از قد و بالای علی اکبر (عليه السلام)

تجلّی های پيغمبر در اين آئينه بی وقفه
حرم را می کند محو تماشای علی اکبر (عليه السلام)

هم آوردی ندارد شير حق در جنگ رو در رو
هزار الله اکبر ، کيست همتای علی اکبر (عليه السلام)

به يک جولان چشمش قلب اردوگاه دشمن ريخت
عجب شوری به پا کرده است غوغای علی اکبر (عليه السلام)

نه تنها بهر استقبال از او پيغمبر آماده ست
خدا آغوش واکرده مهيّای علی اکبر (عليه السلام)

اگرچه حاصل عمرحسين(عليه السلام) از دست رفت اما
به رسم صبر تاب آورد تا پای علی اکبر (عليه السلام)

غم فرزند سنگين است ، تا می شد تحمل کرد
ولی آخر به خاک افتاد بابای علی اکبر (عليه السلام)

به خاک افتاد طوریکه همه گفتند دق کرده
به خاک افتاد بين ارباً اربای علی اکبر (عليه السلام)

حسين(عليه السلام)افتاد از پا موقعی که ديد افتاده
شکافی بين ابروهای زيبای علی اکبر (عليه السلام)

مسيحا آفرين آهی کشيد و از نفس افتاد
خدايا کاش امکان داشت احيای علی اکبر (عليه السلام)

علی(عليه السلام)را تکه تکه از تمام دشت آوردند
ولی کامل نشد انگار اعضای علی اکبر (عليه السلام)

تنش را در عبا چيدند پيش چشم بابايش
عموعباس(عليه السلام)با ديگر عمو های علی اکبر(عليه السلام)

وحالا بين دارالحرب دور عمه ی سادات
بنی هاشم همه جمعند ، منهای علی اکبر (عليه السلام)

مصطفی متولی _ یا علی اکبر عليه السلام؛

داری میای از خیمه بیرون و میدونم
داری سر جنگیدن و پیکار اینبار
بر تن زره پوشیدی و شمشیره دستت
با این لباس رزم ، حیدر هستی انگار

قدری تامل کن علی ! بابا هنوزم
از دیدن این قد و بالا دل نکنده
اصلا هنوزم که هنوزه از توو خیمه
دارم می بینم از تو لیلا دل نکنده

باشه برو اما نگات و برنگردون
پشت سرت دلشوره های من زیاده
آبی نمونده تا بریزم پشت پاهات
چیزی که واسم مونده بابا ! ان یکاده

سخته برام ، باشه برو قربونیم باش
از تو گذشتم جون بابا ! برنگردی
وقتی بنی هاشم میارن پیکرت رو
یادت بمونه اربن اربا برنگردی

با رفتنت بابا دلم شد اربن اربا
از سینه ی دلخون من ارباتری تو
حتی عبا از بردن تو ناتوونه
هرچی که جمعت می کنم منهاتری تو...

آقا محسن ناصحی-اصفهان


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف