خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�

خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�

خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�

خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�

خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�
خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود این پیرم�

خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود

جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود

لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز

شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود

این پیرمرد بی‌تو زمین‌گیر می‌شود

بی‌شانه‌ی تو مانده اگر پا نمی‌شود

هر عضو را که دیده‌ام از هم گشوده است

جز چشم تو، که بر رخ من وا نمی‌شود

خشکم زده کنار تو از خنده‌هایشان

خواهم بلند گردم از اینجا نمی‌شود

ای پاره‌پاره‌تر ز دلِ پاره پاره‌ام

گفتم بغل کنم بدنت را... نمی‌شود

باید کفن به وسعت یک دشت آورم

در یک کفن که پیکر تو جا نمی‌شود

حجله گرفته پای تنت مادرم ببین

اشکم حریف گریه‌ی زهرا نمی‌شود

شاعر : ؟؟؟


تعداد بازديد : 105
شنبه 26 مهر 1393 ساعت: 16:07
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف