حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب عود شو، �

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

 

مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن

شست‌ و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن

چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب

عود شو، از جان سوداسوز مجمر یاد كن

گرده نان در بغل تا چند چون ماه تمام؟!

ماه نو می‌باش از پهلوی لاغر یاد كن

موی مشكینت خبر داد از شب تاریك قبر

گیسوانت شد سپید از صبح محشر یاد كن

ای دریغا می‌روی از خاك با دست تهی

ای صدف! دریا ببین! از موج گوهر یاد كن

توبه كن! آبی به روی آتش عصیان بریز

نیمه‌شب از جُرمِ خود با دیده تر یاد كن

پر كن از شوق شهادت چون شلمچه سینه را

از دل شب‌های شورانگیز سنگر یاد كن

كعبه جان بانگ "هل من ناصر"ی دارد رسا

عازم هنگامه لبیك شو، فریاد كن

حاجیا! از مشعر آهنگ منا باید كنی

جان به قربان شهید كربلا باید كنی

شعله‌ور شد آن قَدَر تا عاشقی معنا شود

عاشقی چون او كجا در هر زمان پیدا شود؟!

مثل رعد آهنگ عمرش تند بود و پرخروش

تا زمین غرق تجلی‌های برق‌آسا شود

كشته شد تا همتش آیینه «همت» شود

كشته شد تا كه «جهان‌آرا» جهان‌آرا شود

گفت: «مثلی لا یُبایع مِثلَهُ» یعنی یزید

گاه اسرائیل غاصب گاه آمریكا شود

سرّ اكبر بود فرزندش، به میدان روی كرد

تا كه محرابِ طلوعِ عَلّمَ الأسما شود

اكبر و شوق شهادت، اكبر و شوق شهود

اكبر و شوقی كه در كم عاشقی پیدا شود

أنفِقوا مِمّا تُحِبّون را پدر آیینه است

میوه جان را فرستاده‌ست تا احیا شود

با نگاهش از جوانش می‌كند قطع امید

در دلش كم مانده تا هنگامه‌ای برپا شود

او نبی را أشبه‌الناس است هم در خَلق و خُلق

این پیمبر بعثتش فی یومِ عاشورا شود

آمد اظهار عطش كرد و پدر را آب خواست

تشنگی نزدیك بود او را توان‌فرسا شود

خاتم‌العشاق در كام پسر، خاتم نهاد

تا مبادا رازهای عاشقی افشا شود

گفت عمان: این عطش رمز است و عارف واقف است

این عطش خود چشمه جوشان استغنا شود

دفن شد پایین پای چشمه آب حیات

تا كه خضر عاشقان تا عالم بالا شود

گرچه مهر و ماه هم در محضرش زانو زدند

تیره‌روزان، شب‌پرستان طعنه‌ها بر او زدند

امّتی كه از نبی، شق‌القمر را دیده‌اند

از چه رو فرزند او را تیغ بر ابرو زدند؟!

این طرف شمشیرداران ضربه بر فرقش زدند

آن‌طرف‌تر، نیزه‌داران نیزه بر پهلو زدند

 

 

حجت الاسلام جواد محمدزمانی

 


تعداد بازديد : 105
شنبه 26 مهر 1393 ساعت: 15:52
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف