امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو

امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو

امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو

امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو

امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو
امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینه سینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوه گر از برج غیب آیت نو

امام هادی النقی(ع)-مدح و مناجات

 

اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده

سینه سینای دل مرکز طور آمده

ساقی توحید با جام طهور آمده

جلوه گر از برج غیب آیت نور آمده

محو شده باطل و حق به ظهور آمده

که گشته روشن به او چشم و دل خاص و عام

بیا به بستان وحی فیض دگر را ببین

به دست شمس الضحی رشک قمر را ببین

روی ملک را نگر، جن و بشر را ببین

با پدری چون جواد بهین پسر را ببین

علی بخوانش ولی پیامبر را ببین

امام هادی است این هدایتش مستدام

دهُم ولی خدا امام این نه وراق

به علم او پایبند هشت جهان هفت طاق

شش جهت و پنج حس بدو بَرَد اشتیاق

فتد در این چار ام بدون مهرش فراق

اگر دو عالم کند به مهر او اتفاق

به ذات یکتا شود جحیم، دارالسلام

محبّت او بود عنایت واسعه

به امر و نهیش مدام جاذبه و دافعه

ز فیض او شد قوی باصره و سامعه

عنایتی از کفش عناصر اربعه

حکایتی از دمش زیارت جامعه

کز آن هزار آفتاب درخشد از هر کلام

بیا به بیت الولا جمال داور ببین

جمال داور نگر روی پیمبر ببین

کمال خیرالنسا جلال حیدر ببین

کنار ابن الرّضا رضای دیگر ببین

جواد را با گلی بهشت پرور ببین

بهشت از این گل گرفت آبرو و احترام

ابوالحسن کنیه و علی بود نام او

ز حور دل می‌برد کبوتر بام او

پرندگان هوا شیفتة دام او

درندگان زمین اشک فشان رام او

چشمة آب حیات جرعه‌ای از جام او

الا الا تشنگان از او ستانید جام

پناه من کوی او نگاه من سوی اوست

کعبة من سامره قبلة من روی اوست

رشته توحید من سلسلة موی اوست

بهشت در سایة قامت دلجوی اوست

جهان هستی همه پر از هیاهوی اوست

عالم خلقت کند در حرمش ازدحام

به هر کجا ساکنم مرا وطن سامره است

تکلمم روز و شب به هر سخن سامره است

نقل سخن سامره نُقل دهن سامره است

مرا به حجن چه کار؟ بهشت من سامره است

که خاک آن مظهر حیّ زمن سامره است

به صبحگاهش درود به شامگاهش سلام

بر این زمین آسمان دوخته چشم نگاه

بر این زمین آورد ملک ز گردون پناه

از این زمین می‌وزد نور به عرض اله

از این زمین یافت دل به سوی معبود راه

در این زمین خفته‌اند دو آفتاب و دو ماه

نرجس نیکو سرشت حکیمه با دو امام

بگوش عالم رسد ندای این خاندان

دوده آدم شود فدای این خاندان

ناز به شاهان کند گدای این خاندان

خلقت هستی بود برای این خاندان

زبان «میثم» کند ثنای این خاندان

هماره در روز و شب همیشه در صبح و شام

 

غلامرضا سازگار

 


تعداد بازديد : 211
چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت: 10:16
نویسنده:
نظرات(2)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط محسن صامیی در تاریخ 1393/07/16 و 17:30 دقیقه ارسال شده است

محسن صامیی

ای به عشقت دل از بلا ایمن
ای ز مهر تو جان و دل روشن
ای که هستی به شهره شهره ی دهر
مظهر نور قادر ذوالمن
ای که هستی یگانه هادی دین
نام تو چون علی خیبر کن
حب تو می رباید از سر هوش
مهر تو می دهد توان برتن
گر بیاید به مکتب درست
بدر اید فرشته اهریمن
مکتب فضل را تویی صاحب
بخشش و جود را تویی معدن
بود از وصف تو قلم عاجز
نطقم از مدح تو بود الکن
محو وصف تو بودم ناگاه
هاتفی داد مژده ای برمن
فرش تا عرش غرق ایین است
شب میلاد هادی دین است
حمید کریمی


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف