ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ
ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچ

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام

 

ما   در بهشت مرغ غزلخوان باقریم

در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم

بوسه زنان پای غلامان باقریم

بیچاره ایم و دست به دامان باقریم

آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که

همواره زیر بارش باران باقریم

از داغ قبر خاکی او لطمه می زنیم

بر سینه و به سر زده گریان باقریم

 

یکتا امام اهل نظر یک نظر فقط

 آقا نمی کنی تو ضرر یک نظر فقط

 

گرد و غبار قبر شما بهتر از بهشت

یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت

من که ز تو بهشت برینی نخواستم

از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت

جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن ...

رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت

شمعی کنار پنجره های بقیع نیست

گریه کنار پنجره ها بهتر از بهشت

 

در خواب هم برای تو گنبد نساختیم

اصلا چرا برای تو مرقد نساختیم

 

از این به بعد روضه ی ما می شود شروع

با خاطرات کرببلا می شود شروع

با اشک و سوز  وآه و نوا می شود شروع

دارد عزای اهل ولا می شود شروع

چون گریه های آل عبا می شود شروع

خونریزی از دو چشم شما می شود شروع

این ماجرا بگو ز کجا آب می خورد

قصه ز ظلم آن خلفا می شود شروع

 

جسمی میان آن درو دیوار مانده بود

ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود

 

با پنج سال سن سر بر نیزه دیده ای

در زیر نیزه ها تن در خون تپیده ای

مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام

تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای

پای برهنه با تن زخمی دویده ای

از روی خارهای بیابان پریده ای

رقاصه ها به دور شما تاب خورده اند

 دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیده ای

 

روضه تمام و این دلمان غرق در غم است

این اولین گریز به ماه محرم است ....

 

سروده جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 257
پنجشنبه 10 مهر 1393 ساعت: 9:26
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط حمید کریمی در تاریخ 1393/07/11 و 11:59 دقیقه ارسال شده است

حمید کریمی

ای دعای عرفات ایه ی عرفان شما
عالم کون و مکان مصحف ایمان شما
اولیا خادم درگاه غلام تو حسین
انبیا ریزه خور سفره ی احسان شما
ادم و جن و پری معتکف روضه ی تو
بشریت همه جا دست به دامان شما
سر تو بر سر نی جسم تو بر روی زمین
جامه ی عشق و وفا بر تن عریان شما
عارف راه خدا می شود انکس که شود
عبد درگاه تو و ﺳﺎﺋﻞ ایوان شما
روز محشر چه غم از اتش سوزنده بود
که بود شیعه در ان معرکه مهمان شما


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف