ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍
ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ولدی... بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

ولدی...

بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند

‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند

 

حل مشکلهای هر پ‍یری جوانش می شود

آه این مشکل گشایش را زمین انداختند

 

بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکس‍ت

بار دیگر مجتبایش را زمین انداختند

 

دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا

احترام ربنایش را زمین انداختند

 

این علی اکبر دگر صدها علی اصغر است

تکهء آیینه هایش را زمین انداختند

‍‍‍

بود آویزان مرکب نای افتادن نداشت

با کمر افتاد و پایش را زمین انداختند

 

نوبت کار جوانان بنی هاشم شد و

پیش بابایش عبایش را زمین انداختند

 

چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند

چند قسمت از تنش را چند جا انداختند

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 137
یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت: 10:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف