علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن

علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن

علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن

علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن

علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن
علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
علی جان... بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد گريه كردن

علی جان...

بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد

بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد

چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد

چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد

گريه كردن فقط انگار به ما مي آيد

كار ما چيست؟ چنان ابر، فقط باريدن

تا سحر بر سر سجادۀ شب ناليدن

 بي سر و پا شدن و حلقه به در كوبيدن

كار او چيست فقط جرم و خطا پوشيدن

اين ندايي است كه از عرض و سما مي آيد

غير عصيان و خطا بر دلم انباشت نشد

لطف او دست مرا باز نگهداشت، نشد

 دست مهرش به دلم عشق فقط كاشت، نشد

كاشتم هر چه در اين مزرعه برداشت نشد

فقط از دست من انگار،جفا مي آيد

مي گشايند در ميكده گاه و بيگاه

رزق مان مي رسد از بركت و سوز اين ماه

توبه سهل است اگر مي گذريم از اين ماه

هر كه دارد هوس كرببلا بسم الله

با زهم بوي مزار شهدا مي آيد

قابل التّوبه اگر اوست، بگوئيد حسين

آبرو داده به ما دوست، بگوئيد حسين

نام اين دوست چه نيكوست،بگوئيد حسين

كارتان گر كه به يك موست،بگوئيد حسين

نوكر فاطمه بودن به شما مي آيد

موي آشفتهء عشاق مرتّب نشود

هر كه گريان حسين است معذّب نشود

قسمي پاك تر از معجر زينب نشود

روز ما قاعدتا" بي غم او شب نشود

يادمان روضه اي از كرببلا مي آيد

نعل ده اسب،نقوش بدني را كندند

عده اي هول شده،پيرهنش را كندند

بعد انگشت، عقيق يمني را كندند

آه از آن وقت كه خلخال زني را كندند

همه ديدند كسي با قد تا مي آيد

 

رضا دین پرور


تعداد بازديد : 207
سه شنبه 24 تیر 1393 ساعت: 17:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف