باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است

باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است

باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است

باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است

باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است
باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باز راه مادری بر نینوا افتاده است... باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است... گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت... آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است

باز راه مادری بر نینوا افتاده است...
باز یاد خاطرات کوچه ها افتاده است...

گوئیا خورشید تاب گام هایش را نداشت...
آسمان بر خاک گرم کربلا افتاده است...

دست بر پهلو گرفته؛؛ قد کمان مویه کنان...
مثل مولا تکیه اش بر نیزه ها افتاده است...

آن طرف شاه کرم سرگرم بخشش بود و آه....
باز هم پیروهنش ؛ دست گدا افتاده است..

دختر خیرالنسا؛ بالای تل زینبی...
پیش چشمش ؛ سر جدا؛ پیکر جدا افتاده است...

شاعر : اصغر اعرابی


تعداد بازديد : 69
شنبه 03 خرداد 1393 ساعت: 9:22
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف