يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�

يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�

يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�

يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�

يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�
يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
يا سيدنا الغريب تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد برق دو چشمانم به همراهش رها شد چشم همه سمت من بيچاره آمد پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد من هيچ بو�

يا سيدنا الغريب

تا پاي عشق تو ميان سينه وا شد

برق دو چشمانم به همراهش رها شد

چشم همه سمت من بيچاره آمد

پس نوكرت آواره پس كوچه ها شد

من هيچ بودم با شما معراج رفتم

معراج من هم ديدن كرب و بلا شد

ما با بهشت كربلايي خو گرفتيم

جنت براي گريه كنهايت سوا شد

شكر خدا زخمي ميان سينه مانده

الحمدا... كه دعاهايم روا شد

من خواستم تا مرهم زخم تو باشم

گفتي كه با اشك تو زخمي دوا شد

هر كس كه بي زحمت به عشق تو رسيده

مولا به آساني ز درگاهت جدا شد

عسر و هرج دارد دَر‍‍ اين خانه ماندن

اينگونه سهم زينبت دشت بلا شد

ليلي شدي تا كه بسنجي يار خود را

مجنوترينت خواهري تنها فدا شد

حيران ميان تيرهايي كه شكسته

مقتل رسيد و قلب او آخر رضا شد

با بوسه اي بر روي رگهاي بريده

اين نذر آخر هم براي او ادا شد
 

تعداد بازديد : 127
پنجشنبه 24 بهمن 1392 ساعت: 9:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف