بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند

بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند

بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند

بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند

بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند
بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند بیا که سخت به این انتظار می خندند در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند

بیا که بی تو به عشقم دروغ می بندند

بیا که سخت به این انتظار می خندند

در این زمانه که « زخم زبان زدن» هنر است

بیا ببین که رفیقان ، همه هنرمندند

چقدر مردم این شهر بی خیال تواند

و از نبودنت انگار شاد و خرسندند

چقدر تک تک این نامه های چشم به راه

به نامه های همان کوفیان همانندند

بیا و یوسف کنعانِ من خودت بنگر

برای اینکه نیایی چه چاه ها کندند

به جان تو نه ، به جان خودم همین ابیات

برای آمدنت سخت آرزومندند

هزار سال گذشت و هنوز منتظرم

بیا که سخت به این انتظار می خندند

بهزاد نجفی


تعداد بازديد : 161
چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت: 14:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف