شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن

شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن

شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن

شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن

شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن
شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب جمعه درِ رحمت بود باز دهد پروردگار از عرشت آواز که می بخشم تو را عبدِ گنه کار مشو شرمنده سر پایین مینداز خطا کردی عطایت کرده ام من بیا کن

شب جمعه درِ رحمت بود باز

دهد پروردگار از عرشت آواز

که می بخشم تو را عبدِ گنه کار

مشو شرمنده سر پایین مینداز

خطا کردی عطایت کرده ام من

بیا کن آشتی با من ، مکن ناز

بگو دردِ دلت را در دلِ شب

بدار ای بنده ی من حاجت ابراز

نیاوردم به روی خود گناهت

به نزدِ مردمت کردم سر افراز

به نفسِ خویشتن کردی ستمها

بیا امشب به حالِ خود بپرداز

که را دیدی چو من پوشنده ی عیب

بدان ای بنده هستم محرمِ راز

مشو نومید از آمرزشِ من

که غفّر الذنوبم من، سبب ساز

پشیمان شو از اعمالِ گذشته

پذیرم توبه را گر بشکنی باز

تو افتادی به دامِ دیوِ شیطان

نبود این مقصدِخلقت از آغاز

فریبِ گفته ی شیطان مخور تو

بیا تا من بگردم با تو دمساز

تویی اندر قفس مرغِ بهشتی

بگیر از رحمتِ من بالِ پرواز

خدایا کن نظر بر حالِ محزون

که شاد از یادِ تو باشد غزل ساز

 

علی کبر شجعان


تعداد بازديد : 304
سه شنبه 15 بهمن 1392 ساعت: 5:49
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف