آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا

آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا

آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا

آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا

آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا
آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آهم که آسمان مرا غرق دود کرد اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن همراه پاره های دل من نمود کرد دستی سیاه روز مرا
آهم که آسمان مرا غرق دود کرد

اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد

من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن

همراه پاره های دل من نمود کرد

دستی سیاه روز مرا هم سیاه کرد

دستی که اشکهای مرا مثل رود کرد

دستی که با تمامی قدرت بلند شد

دستی که با تمامی شدت فرود کرد

دستی غرور کودکی ام را شکسته است

دستی که روی مادرمان را کبود کرد

من را خمیده کوچه و سیلی و سنگ کرد

من را یتیم آتش و دیوار و در کرد

شاعر: حسن لطفی

 

 


تعداد بازديد : 115
پنجشنبه 05 دی 1392 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف