از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان

از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان

از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان

از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان

از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان
از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا ان

از خیمه همه اهل حرم را بردند

از پیش نگاهم جگرم را بردند

بستند تمام یاسها را به طناب

در بند اسارت پسرم را بردند

وقتی که بریدند سرم را ز قفا

انگشتر و خود و سِپرم را بردند

تا مادر خسته‌ام عزادار شود

پیراهن دست مادرم را بردند

آن نیزه‌ سوارها که می‌خندیدند

بر شانه‌ی خویشتن سرم را بردند

دیدند کسی نیست مرا یار شود

با تیر، توانِ پیکرم را بردند

در پیش نگاه مادری غمدیده

گهواره‌ی طفل پرپرم را بردند

در خاک نهادم بدنش را اما

قنداقِ علیِ اصغرم را بردند

کردند تمام خیمه‌ها را غارت

حتّی سر طفل مضطرم را بردند

بر نیزه نشسته بودم و می‌دیدم

با پای برهنه دخترم را بردند

می‌دید اباالفضل، ولی با سیلی

بر ناقه سوار و خواهرم را بردند

دیدند که من داغ برادر دارم

مشک و علمِ برادرم را بردند

افتاد عمود خیمه بر روی زمین

تا آبروی دلاورم را بردند

 ای وای یکی میان آتش می‌گفت

عباس بیا که معجرم را بردند

همراهِ غزالانِ حریم زهرا

تا شام، دل شعله‌ورم را بردند

تا زینب بی‌پناه را زَجر دهند

تا کوفه و شام، خنجرم را بردند

تا مادرم از مدینه آید آنجا

در کنج تنورشان سرم را بردند

 

شاعر: رضا باقريان

تعداد بازديد : 303
یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت: 12:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف