از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �

از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �

از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �

از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �

از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �
از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از بس که پا به روی دهانت رها شده بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده بر روی صورتت چقدر چکمه می دود در قتلگاه جشن و سروری به پا شده امامه ات به دست �

از بس که پا به روی دهانت رها شده

بنگر که پشت خواهرت از غصه تا شده

بر روی صورتت چقدر چکمه می دود

در قتلگاه جشن و سروری به پا شده

امامه ات به دست سنان جلوه می کند

دشمن به غارت کفنت هم رضا شده

باید خدا مرا بکشد ای برادرم

حتی عصا زدن به سرت هم روا شده

هر کس که می رسد به تنت چنگ می زند

دیدم میان حلق شما نیزه جا شده

آخر خودت بگو که چه خاکی به سر کنم

حالا که شمر روی تنت بی حیا شده

دیدم نشسته خنجر خود پاک می کند

فهمیدم عاقبت سرت از تن جدا شده

شاعر: علي حسني


تعداد بازديد : 124
یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت: 11:15
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف