حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت گلی که در چمن حُسن امتحان می داد خبر ز رویش گل های ارغوان می داد تجلیات نبی را به چهره اش دیدند فروغ و جلوه ز نورش به ک�

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

 

گلی که در چمن حُسن امتحان می داد

خبر ز رویش گل های ارغوان می داد

تجلیات نبی را به چهره اش دیدند

فروغ و جلوه ز نورش به کهکشان می داد

کلام وحی به روی لبش چو گل می کرد

ملاحت سخنش جلوه بر بیان می داد

در آبشار صدایش نسیم زمزمه بود

صدای او به دل ناتوان، توان می داد

جوانیش به جوانان حدیث عشق آموخت

مرام او ره توحید را نشان می داد

به نغمۀ "او لسنا علی الحق" از لب خود

به باغ صدق و صفا رنگ جاودان می داد

به دشت کرب وبلا تا گذاشت پا این گل

تمام دشت بلا نکهت جنان می داد

دوباره روح دگر بر نماز و دین بخشید

به صبحگاه شهادت چو او اذان می داد

میان عرصۀ عشق و شرف چنان کوشید

که درس غیرت و مردی به عاشقان می داد

صدای یا ابتای گل بهشت حسین

خبر ز فاجعۀ غم به باغبان می داد

طنین گرم وداعش شرر به دل می زد

صدا و نغمۀ او عرش را تکان می داد

گلی که جای لبان حسین بر لب داشت

فتاده بود به روی زمین و جان می داد

زمان دوباره بهم ریخت چون حسین آمد

زمین عنان دلش را به آسمان می داد

کنار آن گل صد برگ پرپر افتاده

مگر که اشک به چشمان او امان می داد

جمال حق به جمال پسر چو رخ بنهاد

هماره بوسه بر آن لعل خونفشان می داد

اگر که زینب او از حرم نیامده بود

گمان کنم که «وفائی» حسین جان می داد

 

 


تعداد بازديد : 105
سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 9:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف