وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د

وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د

وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د

وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د

وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د
وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد ظهر غروب روزِ د

وقتی حسین زخمِ تنش بی شماره شد

دیگر زبانِ خواهر او با اشاره شد

فرقی نمی کند که، به شمشیر یا عصا

فرزند فاطمه بدنش پاره پاره شد

ظهر غروب روزِ دهم دستهای شمر

از گوشهای پاره پر از گوشواره شد

خواهر اسیر و جسم برادر به خاک ماند

مادر رسید و روضه شروعی دوباره شد

شبهای سردِ کوفه به این درد شاهدند

چشم رقیه بعد پدر پُر ستاره شد

 

رضا باقریان


تعداد بازديد : 151
شنبه 04 آبان 1392 ساعت: 23:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف