مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�

مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�

مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�

مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�

مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�
مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم بعد گردش به دور مرقد تو عازم کوی کربلا بشوم آمدم کن�

 

مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام

 

آمدم کنج این حرم تا که

یک گدا یا که خاک پا بشوم

بعد گردش به دور مرقد تو

عازم کوی کربلا بشوم

 

آمدم کنج صحن آزادی

گریه راه گلوی من را بست

روضه خوان تا که دید اشکم را

آمد و در کنار من بنشست

 

با دلی پر ز غصه و ماتم

روضه ای بس عجیب را می خواند

مثل مرحوم "ناد علی" او هم

روضه ی یک غریب را می خواند

 

در همین حال و در همین هنگام

مادری بر زمین نشست و گریست

پیش آن مادر پر از غصه

کفتری هم پرش شکست و گریست

 

دو سه دفعه "حسین" که گفتیم
دو سه دفعه "غریب مادر" گفت
زیر لب می شنیدم ای آقا
احتمالا ز نیزه و سر گفت


جمع آنجا پر از هیاهو شد
روضه ی زینب از لبم در رفت ....
....... نیزه ای از روی سرم رد شد
آخر سر درون پیکر رفت

 

سروده جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 129
دوشنبه 01 مهر 1392 ساعت: 11:56
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف