امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �

امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �

امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �

امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �

امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �
امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام رضا(ع)-مدح و مناجات آهو برو کناری و جای مرا بده ته مانده ی غذای سرای مرا بده سهمیه ی امام رضای مرا بده مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده با �

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

آهو برو کناری و جای مرا بده

ته مانده ی غذای سرای مرا بده

سهمیه ی امام رضای مرا بده

مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده

با زعفران و شاخه نباتت چه بی عدد

چای دو رنگ کرب و بلا مزه می دهد

من کشته از اشاره ی ابرو شدم دگر

شیرم، اسیر غمزه ی آهو شدم دگر

کافر منم که مست هو الهو شدم دگر

زین بوسه های صحن تو جارو شدم دگر

وقتی کنار حوض تو آب از سرم گذشت

یعنی تمام کودکی ام در حرم گذشت

سلطان تویی و آمده ام رعیتی کنم

آقا اجازه هست که من صحبتی کنم؟

آقا اجازه هست تو را رؤیتی کنم؟

آقا اجازه هست تو را دعوتی کنم؟

بر من قدم گذار که فیروزه ای شوم

از خادمان رسمی و هر روزه ای شوم

شیرین روزگار چو فرهادتان شدم

مبهوت لحظه لحظه ی امدادتان شدم

از گوهر نگاه گهر شادتان شدم

امشب دخیل پنجره فولادتان شدم

با کوه غصه ها به تفاهم رسیده ام

حالا که من به قله ی هشتم رسیده ام

وقتی سوار واگن اهواز- مشهدم

وقتی در آرزوی رسیدن به گنبدم

وقتی که جبرئیل بگوید خوش آمدم

سلطان مرا غلام خودش کرده گر بدم

با جوش و با خروش و تلاطم رسیده ام

از جاده ی سه شنبه شب قم رسیده ام

زائر در ازدحام، پشیمان نمی شود

شرمنده از کرامت سلطان نمی شود

آتش برای اهل خراسان، نمی شود

وقتی خمیر پیرزنی نان نمی شود

زائر در ازدحام، دلش زیر پای توست

آتش اثر کند به دلی که برای توست؟

کودک کنار پنجره ای مست مست خواب

مادر کنار کودک خود در پی جواب

لطفی رسیده است پی حسن انتخاب

نقاره می زنند، ولی صحن انقلاب

کودک نشسته پیرهنش مختصر شده

مادر به خنده گفت شفا درد سر شده!

 


تعداد بازديد : 129
یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت: 8:35
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط شهاب نجف آبادی در تاریخ 1392/06/24 و 9:21 دقیقه ارسال شده است

شهاب نجف آبادی

چشمی بپوش و جرعۀ آبی به ما بده

*****************
گــــفتی تو ای عـــزیز ، چـــرا دیــر کــرده ایم ما را ببخــــش جـای بدی گــــیر کرده ایم
در وعــده گــاه حــسن تــو ای رونق قــــریب خــــود نیــز واقـــفیم کـه تاخــیر کرده ایم
ما را ببخــش از این که تو را سخت و دردناک این گــــونه بی ملاحـظه دلگــیر کرده ایم
با دست خویش ای دو صـد افسوس و درد ما خـــود را مـــیان حـادثه در گـــیر کرده ایم
رفت عمر و کس ندید که خود را بدست خویش در گــــند زار مـــزبلـه هـــا پیـــر کرده ایم
در یک کــــویر خـشک ز خــود بـــاز مانده ایم پـا را به دست خویـش به زنجیر کرده ایم
چــون از تبـــار روشــــن بــــاران نبـــوده ایـم حــتما در ایــن معـــامله تقصــیر کرده ایم
تــا انتهــــای ســـینۀ خـــود شـاد گــشته ایم خود را در عمق واقــعه هـا سیر کرده ایم
کـس هـم ندیده است : بدین گـونه سال هـــا از خــود در این مـــبارزه تقـدیــر کرده ایم
چــشمی بپــوش وجــرعۀ آبـــی بـه مـــا بده بی احتـــساب این که چــرا دیر کرده ایم

مشهد مقدس اردی بهشت ماه 1388


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف