تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
امام رضا (ع) - غزل
شبی در خواب خوش دیدم که خطاط حرم هستم
نزن طعنه به رؤیایم اگر ناچیز و کم هستم
قلم زخم دلم بود و مرکّب رو سیاهی ها
برای مشق روزانه، خودم تکرار غم هستم
بزن در خون چشمانم زلالش کن پریشانم
اگر می لرزد آقا دست هایم نو قلم هستم
نگاهم رو به درگاهت غریب افتاده در راهت
به تسبیح قدمگاهت همیشه هم قدم هستم
نوشتم ضجه هایم را ندارد زیر آن امضا
شفاعت کن که انسانی به ظاهر محترم هستم...
شاعر: زهرا محمودی
تعداد بازديد : 153
شنبه 23 شهریور 1392 ساعت: 5:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب