عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل
عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم تا که بابا بود از دشمن به دل

 

 

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم

سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم

تا که بابا بود از دشمن به دل بیمی نبود

گرچه از سوز عطش ما دیده تر داشتیم

خیمه ها راهی برای یورش دشمن نداشت

تا عموئی همچو عباس دلاور داشتیم

گیسوی ما را خبر از این پریشانی نبود

تا که دل ما را در کمند زلف اکبر داشتیم

تا که قاسم بود ما را خاطری آسوده بود

هم عنانی همچو عبدالله و جعفر داشتیم

در کنار گاهواره ذبا وجود تشنگی

ذکر با قنداقه شش ماهه اصغر داشتیم

تا که بابا بود ما را صورت نیلی نبود

گرچه داغ سیلی و رخسر مادر داشتیم

قصه میخ در و گنجینه اسرار را

نقش لوح سینه گدلهای پرپر داشتیم

تازیانه خوردن ما را کسی باور نداشت

گرچه بر بازوی مادر نقش یاور داشتیم

    ژولیده


تعداد بازديد : 227
سه شنبه 29 مرداد 1392 ساعت: 8:55
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف